نکته اخلاقی
انسان
چه بخواهد یا نخواهد،
بداند یا نداند،
راهی را خواهد پیمود.
حال اگر این راه که از درون نشأت گرفته و بیرون را هدایت میکند، از بیرون جان انسان ساخته و پرداخته شده باشد،
درون و بیرون هر دو بیرونی می شوند و از یک آبشخور سیراب میشوند و در این صورت یک دور همیشگی مثل حمار طاحونه برای او باقی میماند و هر وقت چشمان خود باز کند یا قدری جلوتر است یا قدری عقبتر یا همان جای سابق ایستاده است،
این روند به کجا میانجامد؟
خاطر جمع باشید به هیچ جا؟
اگر بندهی خدا هستیم باید جان خود را از قید و بند رها کنیم.
جان صاحب دارد، راه بلد دارد، خدم و حشم دارد، او را بالا میبرند از شراب طهور مثل خیک پرش میکنند پایینش میفرستند و سبکبال و آسوده در کمال آرامش بیرون را هدایت میکند.
در تغذیه معنوی به خلاف مادی هر چه انسان بیشتر بخورد سبکتر میشود و به آرامی بالا میرود عدهای از ملائکه ملازم انبیاء و اولیا دایم گوش بفرمانند ببینند مولایشان به کدام سوی اشاره میکنند و کدام جان را باید بگیرند و ببرند و بشویند و عطرآگین کنند و لباس پاکیزه بپوشانند سیراب از حوض کوثر کنند،
نمیبینی بدون استثنا هر وقت یاد ولیّ خدا میکنی اگر شده یک آن،
همهی غمهای تو برطرف میشود و سبک میشوی و با تکرار یاد او دیگر از هر کسی که به یاد غیر او و خدای اوست گریزان هستی اگر نچشیدهای خداوند تو را بچشاند و اگر چشیدی به قول خواجه شیراز:
غنیمت دان و می خور در گلستان که گل تا هفتهی دیگر نباشد